معنی فارسی daguerreotypic
B2نسبت به تصاویر یا سبکهای مرتبط با فرآیند داگروتیپی.
Relating to or resembling daguerreotypes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصاویر داگروتیپی کیفیتی منحصر به فرد و تاریخی دارند.
مثال:
The daguerreotypic images have a unique and historic quality.
معنی(example):
کار او دارای سبکی داگروتیپی است که به گذشته احترام میگذارد.
مثال:
Her work features a daguerreotypic style that honors the past.
معنی فارسی کلمه daguerreotypic
:
نسبت به تصاویر یا سبکهای مرتبط با فرآیند داگروتیپی.