معنی فارسی daimio
B1دایمیو، لرد فئودالی در ژاپن که دارای کنترل بر زمینها و سربازان خاصی بود.
A feudal lord in Japan, particularly during the Sengoku period and the Edo period.
- noun
noun
معنی(noun):
A lord during the Japanese feudal period.
example
معنی(example):
هر دایمیو جنگجویان سامورایی خود را داشت.
مثال:
Each daimio had his own samurai warriors.
معنی(example):
دایمیو تصمیمات مهمی برای سرزمین خود میگرفت.
مثال:
The daimio made important decisions for his land.
معنی فارسی کلمه daimio
:
دایمیو، لرد فئودالی در ژاپن که دارای کنترل بر زمینها و سربازان خاصی بود.