معنی فارسی dain

B1

داین، حالتی از آرامش یا نشئگی حاصل از مراقبه یا موسیقی سنتی.

A state of tranquility or euphoric sensation, often derived from cultural practices.

example
معنی(example):

او پس از مدیتیشن یک داین قوی را تجربه کرد.

مثال:

She experienced a strong dain after the meditation.

معنی(example):

جشنواره شامل یک نمایش داین سنتی بود.

مثال:

The festival included a traditional dain performance.

معنی فارسی کلمه dain

: معنی dain به فارسی

داین، حالتی از آرامش یا نشئگی حاصل از مراقبه یا موسیقی سنتی.