معنی فارسی daising
B1عمل جمعآوری یا لذت بردن از گلهای مروارید.
The act of gathering or enjoying daisies, often as a leisure activity.
- VERB
example
معنی(example):
آنها بعد از ظهر را به گلچینی مروارید در مرتع گذراندند.
مثال:
They spent the afternoon daisying in the meadow.
معنی(example):
گلچینی در باغ یک روش سرگرمکننده برای استراحت بود.
مثال:
Daising in the garden was a fun way to relax.
معنی فارسی کلمه daising
:
عمل جمعآوری یا لذت بردن از گلهای مروارید.