معنی فارسی daliance
B1داستانهای عشق یا روابط غیرجدی و معمولاً سرگرم کننده.
Light, playful, or flirtatious romantic encounters.
- NOUN
example
معنی(example):
داستانهای عشق آنها اغلب موجب شایعهسازی در روستا میشد.
مثال:
Their daliances often made gossip in the village.
معنی(example):
عشقهای آنها بیضرر و شاد بودند.
مثال:
The daliances were light-hearted and cheerful.
معنی فارسی کلمه daliance
:
داستانهای عشق یا روابط غیرجدی و معمولاً سرگرم کننده.