معنی فارسی dallop

B1

یک مقدار کم از یک ماده نرم، به خصوص کرم یا خامه.

A small amount of soft substance, especially cream or a similar topping.

example
معنی(example):

او یک قاشق خامه به قهوه‌اش اضافه کرد.

مثال:

She added a dallop of cream to her coffee.

معنی(example):

بعد از غذا، او یک قاشق پودینگ شکلاتی را لذت برد.

مثال:

After the meal, he enjoyed a dallop of chocolate pudding.

معنی فارسی کلمه dallop

: معنی dallop به فارسی

یک مقدار کم از یک ماده نرم، به خصوص کرم یا خامه.