معنی فارسی damned well

B1

به معنای تأکید بر یقین و قاطعیت در بیان مطلبی است.

An emphatic way to assert something, often used to indicate certainty.

adverb
معنی(adverb):

Emphatically; certainly.

مثال:

You know damn well that you should have been home by midnight.

example
معنی(example):

من خوب می‌دانم که بهترین تلاشم را کردم.

مثال:

I know damned well that I did my best.

معنی(example):

تو باید برای آنچه که گفتی به‌طور جدی عذرخواهی کنی.

مثال:

You should damned well apologize for what you said.

معنی فارسی کلمه damned well

: معنی damned well به فارسی

به معنای تأکید بر یقین و قاطعیت در بیان مطلبی است.