معنی فارسی dancing-girl

B1

دختر یا زنی که به طور حرفه‌ای یا تفریحی رقص می‌کند.

A girl who dances, typically for entertainment.

noun
معنی(noun):

A female dancer.

example
معنی(example):

یک دختر رقصنده در رویداد به طرز زیبایی اجرا کرد.

مثال:

A dancing girl performed beautifully at the event.

معنی(example):

دختر رقصنده با مهارت خود، تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The dancing girl captivated the audience with her skill.

معنی فارسی کلمه dancing-girl

: معنی dancing-girl به فارسی

دختر یا زنی که به طور حرفه‌ای یا تفریحی رقص می‌کند.