معنی فارسی dandered

B1

داندرد به معنای پر شدن از ذرات پوست یا موهای حیوانات خانگی است.

Past tense of dander, indicating that surfaces became covered with pet hair or skin flakes.

verb
معنی(verb):

To wander about.

معنی(verb):

To maunder, to talk incoherently.

example
معنی(example):

اتاق با موی حیوانات خانگی پر شده بود و تنفس را سخت می‌کرد.

مثال:

The room was dandered with pet fur, making it difficult to breathe.

معنی(example):

او در حین تمیز کردن خانه، فرش را با شوره‌ها پر کرد.

مثال:

He dandered the carpet while cleaning the house.

معنی فارسی کلمه dandered

: معنی dandered به فارسی

داندرد به معنای پر شدن از ذرات پوست یا موهای حیوانات خانگی است.