معنی فارسی danegelt
B1نوعی مالیات یا پرداخت که به وایکینگها به منظور جلوگیری از حملات داده میشد.
A tax or payment made to the Vikings to prevent their raids.
- NOUN
example
معنی(example):
پادشاه تصمیم گرفت مقدار دانگلد را برای حفاظت افزایش دهد.
مثال:
The king decided to raise the danegelt for protection.
معنی(example):
دانگلد منبع درآمد قابل توجهی در دوره قرون وسطی بود.
مثال:
Danegelt was a significant source of income during the medieval period.
معنی فارسی کلمه danegelt
:
نوعی مالیات یا پرداخت که به وایکینگها به منظور جلوگیری از حملات داده میشد.