معنی فارسی dangering
B1در معرض خطر قرار دادن، به معنای اقدام به کاری که احتمال آسیب یا خطر را به دنبال دارد.
To put something or someone in a position of risk.
- VERB
example
معنی(example):
رفتار بیپروا او دیگران را در خطر قرار میدهد.
مثال:
His reckless behavior is dangering others.
معنی(example):
آنها با صعود بدون تجهیزات ایمنی، جان خود را در خطر قرار میدهند.
مثال:
They are dangering their lives by climbing without safety gear.
معنی فارسی کلمه dangering
:
در معرض خطر قرار دادن، به معنای اقدام به کاری که احتمال آسیب یا خطر را به دنبال دارد.