معنی فارسی danging

B1

دنگینگ، بازی یا فعالیت شادی که معمولاً با حرکات تفریحی همراه است.

An informal term for playful movement or activities.

verb
معنی(verb):

Damn.

معنی(verb):

To dash.

example
معنی(example):

دنگینگ یک فعالیت سرگرم‌کننده برای بچه‌ها در مهمانی است.

مثال:

Danging is a fun activity for kids at the party.

معنی(example):

آنها بعدازظهر را در زمین بازی به دنگینگ گذراندند.

مثال:

They spent the afternoon danging around the playground.

معنی فارسی کلمه danging

: معنی danging به فارسی

دنگینگ، بازی یا فعالیت شادی که معمولاً با حرکات تفریحی همراه است.