معنی فارسی dangliest

B1

آویزان‌ترین به نوعی از چیزی اشاره دارد که بیشترین آویختگی را دارد.

The most dangly; hanging down loosely or swaying.

adjective
معنی(adjective):

Dangling; tending to dangle.

example
معنی(example):

او گوشواره‌های آویزان‌ترین را به مهمانی پوشید.

مثال:

She wore the dangliest earrings to the party.

معنی(example):

آویزان‌ترین شاخه‌های گیاه از داربست آویزان بودند.

مثال:

The dangliest vines of the plant hung down from the trellis.

معنی فارسی کلمه dangliest

: معنی dangliest به فارسی

آویزان‌ترین به نوعی از چیزی اشاره دارد که بیشترین آویختگی را دارد.