معنی فارسی dansk
B1به زبان و فرهنگ دانمارک اشاره دارد.
Relating to Danish language or culture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از زندگی در دانمارک به راحتی دانسک صحبت میکرد.
مثال:
He spoke Dansk fluently after living in Denmark.
معنی(example):
فرهنگ دانسک سرشار از سنتها است.
مثال:
The dansk culture is rich in traditions.
معنی فارسی کلمه dansk
:
به زبان و فرهنگ دانمارک اشاره دارد.