معنی فارسی darings
B1جرأتها، اقداماتی که با شجاعت و بدون ترس انجام میشود.
Actions or behaviors that demonstrate bravery and courage.
- NOUN
example
معنی(example):
جرأتهای او اغلب او را به ماجراجوییهای جدید میبرد.
مثال:
His darings often led him to new adventures.
معنی(example):
جرأتهای جوانی گاهی اوقات میتواند بیپروا باشد.
مثال:
The darings of youth can sometimes be reckless.
معنی فارسی کلمه darings
:
جرأتها، اقداماتی که با شجاعت و بدون ترس انجام میشود.