معنی فارسی darkliest
B1تاریکترین، صفتی برای توصیف چیزی که بیشترین تاریکی را دارد.
Superlative form of dark; most lacking light.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در تاریکترین گوشه اتاق، یک سایه پنهان شده بود.
مثال:
In the darkliest corner of the room, a shadow lurked.
معنی(example):
آن شب تاریکترین شبی بود که تا به حال دیده بودم.
مثال:
The night was the darkliest I had ever seen.
معنی فارسی کلمه darkliest
:
تاریکترین، صفتی برای توصیف چیزی که بیشترین تاریکی را دارد.