معنی فارسی darst
B1جرأت کردن، جرات انجام کاری را داشتن.
To have the courage to do something; to be bold.
- VERB
example
معنی(example):
او جرأت کرد که این چالش را قبول کند.
مثال:
He dared to take on the challenge.
معنی(example):
او جرأت کرد که در مقابل جمع صحبت کند.
مثال:
She darst speak in front of the crowd.
معنی فارسی کلمه darst
:
جرأت کردن، جرات انجام کاری را داشتن.