معنی فارسی datably
B1به نحوی که بر اساس دادهها مشخص شود و تحلیل شود.
In a manner pertaining to data analysis.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه میتواند به طور دادهای تحلیل شود تا روندها یافت شوند.
مثال:
The project can be analyzed datably to find trends.
معنی(example):
اگر به آن به صورت دادهای نگاه کنیم، ممکن است بینشهای مفیدی کشف کنیم.
مثال:
If we consider it datably, we might discover useful insights.
معنی فارسی کلمه datably
:
به نحوی که بر اساس دادهها مشخص شود و تحلیل شود.