معنی فارسی datacoms

B1

تکنولوژی‌های مربوط به برقراری ارتباطات از طریق داده‌ها و زیرساخت‌های آنها.

Short for data communications, referring to technologies that transmit data between devices.

noun
معنی(noun):

Data communications

example
معنی(example):

فن‌آوری‌های ارتباطات داده‌ای سیستم‌های ارتباطی را بهبود می‌بخشند.

مثال:

Datacoms technologies improve communication systems.

معنی(example):

بخش ارتباطات داده‌ای با نوآوری‌های جدید به‌سرعت در حال گسترش است.

مثال:

The datacoms sector is expanding rapidly with new innovations.

معنی فارسی کلمه datacoms

: معنی datacoms به فارسی

تکنولوژی‌های مربوط به برقراری ارتباطات از طریق داده‌ها و زیرساخت‌های آنها.