معنی فارسی dauntless
C1 /ˈdɔːntləs/شجاع، بیپروا؛ دارای روحیهای که به راحتی نمیترسد.
Fearless, undaunted
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Invulnerable to fear or intimidation.
example
معنی(example):
او در مواجهه با خطر روحی شجاعانه نشان داد.
مثال:
She showed a dauntless spirit in the face of danger.
معنی(example):
نگرش شجاعانه او همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His dauntless attitude impressed everyone around him.
معنی فارسی کلمه dauntless
:
شجاع، بیپروا؛ دارای روحیهای که به راحتی نمیترسد.
