معنی فارسی day-times
B1ساعات روشن و فعال روز که در آن مردم به کار و فعالیتهای روزمره میپردازند.
The bright and active hours of the day when people engage in various activities.
- NOUN
example
معنی(example):
در ساعات روز، شهر شلوغ و پرجنب و جوش است.
مثال:
During day-times, the city is bustling with activity.
معنی(example):
من ترجیح میدهم در ساعات روز کار کنم نه در اواخر شب.
مثال:
I prefer to work during day-times rather than late at night.
معنی فارسی کلمه day-times
:
ساعات روشن و فعال روز که در آن مردم به کار و فعالیتهای روزمره میپردازند.