معنی فارسی de-legitimated
B1بیاعتبار کردن، نادیده گرفتن اعتبار یا روشی که یک چیز به عنوان واقعی یا معتبر محسوب میشود.
To make something appear not legitimate or valid.
- VERB
example
معنی(example):
این رسوایی ادعاهای سیاستمدار را بیاعتبار کرد.
مثال:
The scandal de-legitimated the politician's claims.
معنی(example):
مدارک توافق قبلی را بیاعتبار کرد.
مثال:
The evidence de-legitimated the previous agreement.
معنی فارسی کلمه de-legitimated
:
بیاعتبار کردن، نادیده گرفتن اعتبار یا روشی که یک چیز به عنوان واقعی یا معتبر محسوب میشود.