معنی فارسی de-leverage

B1

کاهش دادن بدهی، عمل کاستن از سطح بدهی یک سازمان.

The act of reducing the level of debt of a company.

example
معنی(example):

شرکت‌ها اغلب در زمان رکود اقتصادی نیاز به کاهش بدهی دارند.

مثال:

Companies often need to de-leverage during economic downturns.

معنی(example):

استراتژی این است که برای ثبات بلندمدت بدهی‌ها را کاهش دهیم.

مثال:

The strategy is to de-leverage for long-term stability.

معنی فارسی کلمه de-leverage

: معنی de-leverage به فارسی

کاهش دادن بدهی، عمل کاستن از سطح بدهی یک سازمان.