معنی فارسی de-leveraging

B1

عمل کاهش بدهی ها در یک سازمان برای بهبود وضعیت مالی.

The act of reducing debt, often by selling assets or cutting costs.

example
معنی(example):

کاهش بدهی یک مرحله حیاتی برای بهبود مالی است.

مثال:

De-leveraging is a crucial step for financial recovery.

معنی(example):

فرآیند کاهش بدهی ممکن است چندین ماه طول بکشد.

مثال:

The process of de-leveraging can take several months.

معنی فارسی کلمه de-leveraging

: معنی de-leveraging به فارسی

عمل کاهش بدهی ها در یک سازمان برای بهبود وضعیت مالی.