معنی فارسی de-naturalised
B1به معنای از تابعیت محروم شدن، مخصوصا در شرایط قانونی.
Having one's citizenship revoked.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از محکوم شدن به تقلب، از تابعیت خود محروم شد.
مثال:
She was de-naturalised after being found guilty of fraud.
معنی(example):
او پس از اینکه از تابعیتش محروم شد، احساس گمگشتگی کرد.
مثال:
He felt lost after he had been de-naturalised.
معنی فارسی کلمه de-naturalised
:
به معنای از تابعیت محروم شدن، مخصوصا در شرایط قانونی.