معنی فارسی dead balls
B1تویی که در بازی حرکت نمیکند و معمولاً بعد از یک خطا یا خارج شدن از زمین بازی ضربه زده میشود.
A ball that is not in play, usually due to a stoppage in the game.
- noun
noun
معنی(noun):
(ball games) The ball when dead and out of play.
example
معنی(example):
بازیکن در حین بازی یک توپ مرده را شوت کرد، اما این ضربه محاسبه نشد.
مثال:
The player kicked a dead ball during the match, but it didn't count.
معنی(example):
در فوتبال، وضعیت توپ مرده پس از خطا یا خروج از بازی رخ میدهد.
مثال:
In soccer, a dead ball situation occurs after a foul or out-of-play.
معنی فارسی کلمه dead balls
:
تویی که در بازی حرکت نمیکند و معمولاً بعد از یک خطا یا خارج شدن از زمین بازی ضربه زده میشود.