معنی فارسی dead-beat
B1صفتی برای توصیف افراد بزرگسالی که مسئولیتهای خود را بر دوش دیگران میگذارند.
An adjective describing individuals who are irresponsible and rely on others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مالک خانه از مستاجران بیحس خسته شده است که اجاره پرداخت نمیکنند.
مثال:
The landlord is tired of the dead-beat tenants who don't pay rent.
معنی(example):
بیحس بودن در بزرگسالی میتواند منجر به عواقب جدی شود.
مثال:
Being a dead-beat adult can lead to serious consequences.
معنی فارسی کلمه dead-beat
:
صفتی برای توصیف افراد بزرگسالی که مسئولیتهای خود را بر دوش دیگران میگذارند.