معنی فارسی death-bed

B1

بستر مرگ به تختی اشاره دارد که شخصی در زمان نزدیک به مرگ بر آن دراز می‌کشد.

A bed for a person who is at the point of dying.

noun
معنی(noun):

The bed on which someone dies.

معنی(noun):

The last hours before death.

example
معنی(example):

او بر روی بستر مرگش در میان خانواده‌اش دراز کشیده بود.

مثال:

He lay on his death-bed surrounded by family.

معنی(example):

رمان به مضامین پشیمانی و بخشش در بستر مرگ می‌پردازد.

مثال:

The novel explores themes of regret and forgiveness on the death-bed.

معنی فارسی کلمه death-bed

: معنی death-bed به فارسی

بستر مرگ به تختی اشاره دارد که شخصی در زمان نزدیک به مرگ بر آن دراز می‌کشد.