معنی فارسی deathbed
B1 /ˈdɛθˌbɛd/بستر یا تخت خواب کسی که در حال مرگ است، که به عنوان نمادی از لحظات پایانی زندگی میباشد.
A bed on which a person lies when dying or very ill, often associated with final moments of life.
- noun
noun
معنی(noun):
The bed on which someone dies.
معنی(noun):
The last hours before death.
example
معنی(example):
او در حال دراز کشیدن روی بستر مرگش بود و خانوادهاش دور او بودند.
مثال:
He was lying on his deathbed, surrounded by family.
معنی(example):
این نمایش افکار یک مرد در بستر مرگش را بررسی میکند.
مثال:
The play examines the thoughts of a man on his deathbed.
معنی فارسی کلمه deathbed
:
بستر یا تخت خواب کسی که در حال مرگ است، که به عنوان نمادی از لحظات پایانی زندگی میباشد.