معنی فارسی deathday

B1

روز سالگرد مرگ یک شخص.

The anniversary of a person's death.

example
معنی(example):

او روز مرگش را با یک گردهمایی یادبود مشخص کرد.

مثال:

He marked his deathday with a memorial gathering.

معنی(example):

بسیاری از مردم در روز مرگ عزیزانشان به یاد آنها فکر می‌کنند.

مثال:

Many people reflect on their loved ones on their deathday.

معنی فارسی کلمه deathday

: معنی deathday به فارسی

روز سالگرد مرگ یک شخص.