معنی فارسی deathfulness

B1

کیفیت یا حالتی که به مرگ مربوط می‌شود.

The quality or state of being related to death.

example
معنی(example):

مرگزایی این موضوع با تماشاگران طنین‌انداز شد.

مثال:

The deathfulness of the theme resonated with the audience.

معنی(example):

او بر مرگزایی نهفته در وجود انسان تأمل کرد.

مثال:

She reflected on the deathfulness inherent in human existence.

معنی فارسی کلمه deathfulness

: معنی deathfulness به فارسی

کیفیت یا حالتی که به مرگ مربوط می‌شود.