معنی فارسی debeige
A2رنگی ملایم و طبیعی که معمولاً به رنگ بژ نزدیک است.
A soft, neutral color that is similar to beige.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دیوارها به رنگ نرم دیبژ رنگآمیزی شده بودند.
مثال:
The walls were painted in a soft debeige color.
معنی(example):
او یک لباس دیبژ برای مهمانی انتخاب کرد.
مثال:
She chose a debeige dress for the party.
معنی فارسی کلمه debeige
:
رنگی ملایم و طبیعی که معمولاً به رنگ بژ نزدیک است.