معنی فارسی debrominate

B1

عمل حذف برم از یک ترکیب شیمیایی است.

To remove bromine from a compound.

example
معنی(example):

دانشمندان هدف دارند تا ماده خطرناک را از برم خالی کنند.

مثال:

Scientists aim to debrominate the hazardous substance.

معنی(example):

این فرایند ترکیبات را در نمونه از برم خالی خواهد کرد.

مثال:

The process will debrominate the compounds in the sample.

معنی فارسی کلمه debrominate

: معنی debrominate به فارسی

عمل حذف برم از یک ترکیب شیمیایی است.