معنی فارسی decagonally

B1

به شکل یا شیوه‌ای که به یک ده‌ضلعی مربوط می‌شود.

In a manner that relates to or has the characteristics of a decagon.

example
معنی(example):

ستاره‌ها به صورت ده‌ضلعی در طرح چیده شده‌اند.

مثال:

The stars are arranged decagonally in the design.

معنی(example):

او اشیاء را به صورت ده‌ضلعی روی میز چید.

مثال:

He arranged the objects decagonally on the table.

معنی فارسی کلمه decagonally

: معنی decagonally به فارسی

به شکل یا شیوه‌ای که به یک ده‌ضلعی مربوط می‌شود.