معنی فارسی decalage
B1عدم تطابق، تفاوت یا شکاف زمانی بین دو یا چند فعالیت یا برنامه.
A term used to describe a discrepancy or time gap between events or schedules.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تطابق بین دو برنامه باعث سردرگمی شد.
مثال:
The decalage between the two schedules caused some confusion.
معنی(example):
در رویدادها، عدم تطابق میتواند به تفاوت در زمانبندی اشاره کند.
مثال:
In events, a decalage can refer to the difference in timing.
معنی فارسی کلمه decalage
:
عدم تطابق، تفاوت یا شکاف زمانی بین دو یا چند فعالیت یا برنامه.