معنی فارسی decamp
B1 /diːˈkæmp/مفهوم ترک یک محل بهویژه در شرایطی که غیرمنتظره پیش میآید.
To leave a camp or position suddenly or secretly.
- verb
verb
معنی(verb):
To break up camp and move on.
معنی(verb):
To disappear suddenly and secretly.
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که اردوگاه را ترک کنند و مکان جدیدی پیدا کنند.
مثال:
They decided to decamp and find a new location.
معنی(example):
در طول شب، گروه تصمیم گرفتند به آرامی اردوگاه را ترک کنند.
مثال:
During the night, the group decided to decamp quietly.
معنی فارسی کلمه decamp
:
مفهوم ترک یک محل بهویژه در شرایطی که غیرمنتظره پیش میآید.