معنی فارسی decapitator

B1

ابزاری برای قطع سر، معمولاً در زمینه‌های تاریخی یا داستانی به کار می‌رود.

A device or person that decapitates, typically used in historical contexts.

example
معنی(example):

سر بریدن در برخی از اعدام‌های تاریخی استفاده می‌شود.

مثال:

The decapitator is used in some historical executions.

معنی(example):

در فیلم‌ها، سر بریدن اغلب نماد تنبیه نهایی است.

مثال:

In movies, the decapitator often symbolizes ultimate punishment.

معنی فارسی کلمه decapitator

: معنی decapitator به فارسی

ابزاری برای قطع سر، معمولاً در زمینه‌های تاریخی یا داستانی به کار می‌رود.