معنی فارسی decarbonylating
B1فرآیند حذف گروههای کربونیل از یک ترکیب شیمیایی در حال انجام.
The process of removing carbonyl groups from a chemical compound.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در آزمایشگاه در حال زدودن کربونیل از محصول هستند.
مثال:
They are decarbonylating the product in the laboratory.
معنی(example):
زدودن کربونیل میتواند کارایی واکنش را بهبود بخشد.
مثال:
Decarbonylating can improve the efficiency of the reaction.
معنی فارسی کلمه decarbonylating
:
فرآیند حذف گروههای کربونیل از یک ترکیب شیمیایی در حال انجام.