معنی فارسی decardinalize

B1

غیر عددی کردن، تبدیل یک مفهوم عددی به یک مفهوم غیر عددی، به ویژه در زبان‌شناسی.

To remove or alter cardinality in a certain context, particularly in linguistics.

example
معنی(example):

ما باید زبان را از حالت عددی خارج کنیم تا آن را فراگیرتر کنیم.

مثال:

We need to decardinalize the language to make it more inclusive.

معنی(example):

این حرکت به دنبال خارج کردن هنجارهای سنتی از حالت عددی است.

مثال:

The movement aims to decardinalize the traditional norms.

معنی فارسی کلمه decardinalize

: معنی decardinalize به فارسی

غیر عددی کردن، تبدیل یک مفهوم عددی به یک مفهوم غیر عددی، به ویژه در زبان‌شناسی.