معنی فارسی decemvir
B1عضو هیأت ده نفره که در امور قانونی فعالیت میکرد.
A member of a ruling body comprised of ten individuals, often in legal contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
یک دسمویر برای نظارت بر امور قانونی منصوب شد.
مثال:
A decemvir was appointed to oversee legal matters.
معنی(example):
درک وظایف یک دسمویر در تاریخ ضروری است.
مثال:
Understanding the duties of a decemvir is essential in history.
معنی فارسی کلمه decemvir
:
عضو هیأت ده نفره که در امور قانونی فعالیت میکرد.