معنی فارسی decentralization
B2 /diːˌsɛntɹəlaɪˈzeɪʃən/تمرکززدایی، فرآیند تقسیم قدرت از یک مرجع مرکزی به نهادهای محلی یا منطقه‌ای.
The process of distributing and delegating authority away from a central body.
- noun
noun
معنی(noun):
The action of decentralizing, or the state of being decentralized.
example
معنی(example):
تمرکززدایی شامل توزیع قدرت از یک مرجع مرکزی است.
مثال:
Decentralization involves distributing power away from a central authority.
معنی(example):
بسیاری از شرکت‌ها به سمت تمرکززدایی حرکت می‌کنند تا تیم‌های محلی را توانمند سازند.
مثال:
Many companies are moving towards decentralization to empower local teams.
معنی فارسی کلمه decentralization
:
تمرکززدایی، فرآیند تقسیم قدرت از یک مرجع مرکزی به نهادهای محلی یا منطقه‌ای.
