معنی فارسی decentration
B1عدم تمرکز، توانایی دیدن و درک شرایط از دیدگاههای مختلف و فراتر از خود.
The process of shifting focus from oneself to the external environment or other viewpoints.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تمرکز یک مفهوم مهم در توسعه شناختی است.
مثال:
Decentration is an important concept in cognitive development.
معنی(example):
در روانشناسی، عدم تمرکز به توانایی در نظر گرفتن دیدگاههای متعدد اشاره دارد.
مثال:
In psychology, decentration refers to the ability to consider multiple perspectives.
معنی فارسی کلمه decentration
:
عدم تمرکز، توانایی دیدن و درک شرایط از دیدگاههای مختلف و فراتر از خود.