معنی فارسی deceptibility
B1قابلیت یک چیز برای فریب دادن دیگران یا ایجاد توهم.
The quality of being deceivable; the ability to be misled.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت فریبندگی مواد خاص میتواند در یک آزمایشگاه آزمایش شود.
مثال:
The deceptibility of certain materials can be tested in a lab.
معنی(example):
فریبندگی آن ترفند همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The deceptibility of the trick surprised everyone.
معنی فارسی کلمه deceptibility
:
قابلیت یک چیز برای فریب دادن دیگران یا ایجاد توهم.