معنی فارسی dechristianized
B1دی-مسیحی شده، توصیف وضعیتی است که در آن تأثیرات مسیحیت کاهش یافته یا به کلی از بین رفته است.
Describing something that has been stripped of its Christian influence or characteristics.
- verb
verb
معنی(verb):
To deprive of Christian character
example
معنی(example):
بسیاری استدلال میکنند که این شهر در طول سالها بهطور کامل دی-مسیحی شده است.
مثال:
Many argue that the city has become completely dechristianized over the years.
معنی(example):
هنر موجود در گالری بازتابی از یک دیدگاه دی-مسیحیشده درباره روحانیت است.
مثال:
The art in the gallery reflects a dechristianized perspective on spirituality.
معنی فارسی کلمه dechristianized
:
دی-مسیحی شده، توصیف وضعیتی است که در آن تأثیرات مسیحیت کاهش یافته یا به کلی از بین رفته است.