معنی فارسی decision-making

B2

تصمیم‌گیری، فرآیند انتخاب یک گزینه از میان چند گزینهٔ موجود است که به‌ویژه در حوزه‌های مدیریتی و رهبری اهمیت دارد.

The cognitive process of selecting a course of action from among multiple alternatives.

noun
معنی(noun):

The process of reaching a decision.

example
معنی(example):

تصمیم‌گیری یک مهارت اساسی در رهبری است.

مثال:

Decision-making is an essential skill in leadership.

معنی(example):

تصمیم‌گیری مؤثر می‌تواند به نتایج موفق منجر شود.

مثال:

Effective decision-making can lead to successful outcomes.

معنی فارسی کلمه decision-making

: معنی decision-making به فارسی

تصمیم‌گیری، فرآیند انتخاب یک گزینه از میان چند گزینهٔ موجود است که به‌ویژه در حوزه‌های مدیریتی و رهبری اهمیت دارد.