معنی فارسی decolourising

B1

بی‌رنگ کردن، عملی که در آن رنگ از یک شیء یا ماده حذف می‌شود.

The process of removing color from something.

example
معنی(example):

هنرمند در حال بی‌رنگ کردن نقاشی است تا تأثیر کمرنگی ایجاد کند.

مثال:

The artist is decolourising the painting to create a faded effect.

معنی(example):

آنها در حال بی‌رنگ کردن پارچه هستند تا آن را برای رنگرزی آماده کنند.

مثال:

They are decolourising the fabric to prepare it for dyeing.

معنی فارسی کلمه decolourising

: معنی decolourising به فارسی

بی‌رنگ کردن، عملی که در آن رنگ از یک شیء یا ماده حذف می‌شود.