معنی فارسی decommunise

B1

عمل بیرون آوردن از ساختار کمونیستی.

To remove communism from a structure or system.

verb
معنی(verb):

To divest of communism.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که شرکت‌های سابقاً دولتی را از کمونیسم خارج کنند.

مثال:

They plan to decommunise the formerly state-owned companies.

معنی(example):

خارج کردن از کمونیسم به معنی تغییر از یک سیستم کمونیستی است.

مثال:

To decommunise means to shift from a communist system.

معنی فارسی کلمه decommunise

: معنی decommunise به فارسی

عمل بیرون آوردن از ساختار کمونیستی.