معنی فارسی decommunising
B1دکمونیستی کردن، فرآیند حذف نفوذ و تاثیرات کمونیسم از جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی است.
The process of eliminating communist influence and ideologies from political and social systems.
- verb
verb
معنی(verb):
To divest of communism.
example
معنی(example):
کشور در حال تمرکز بر روی دکمونیستی کردن سیستم سیاسی خود است.
مثال:
The country is focusing on decommunising its political system.
معنی(example):
دکمونیستی کردن سیستم آموزشی یک کار پیچیده است.
مثال:
Decommunising the education system is a complex task.
معنی فارسی کلمه decommunising
:
دکمونیستی کردن، فرآیند حذف نفوذ و تاثیرات کمونیسم از جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی است.
