معنی فارسی decomposing
B1تجزیه، فرایندی طبیعی است که در آن اجسام و مواد به اجزای ساده‌تر تبدیل می‌شوند.
The process of decay or breakdown of organic substances into simpler forms.
- verb
verb
معنی(verb):
To separate or break down something into its components; to disintegrate or fragment
معنی(verb):
To rot, decay or putrefy
example
معنی(example):
سیب در کمپوست در حال تجزیه است.
مثال:
The apple is decomposing in the compost.
معنی(example):
تجزیه کردن مواد آلی خاک را غنی می‌کند.
مثال:
Decomposing organic matter enriches the soil.
معنی فارسی کلمه decomposing
:
تجزیه، فرایندی طبیعی است که در آن اجسام و مواد به اجزای ساده‌تر تبدیل می‌شوند.
