معنی فارسی deconsecrated

B2

بر خلاف تقدس، به طور رسمی اعلام شده که مکانی دیگر مقدس نیست.

To remove the sacred status from a religious place.

verb
معنی(verb):

To remove the consecration from a church or similar building

example
معنی(example):

این کلیسا از تقدس خارج شد و به یک موزه تبدیل شد.

مثال:

The church was deconsecrated and turned into a museum.

معنی(example):

پس از جنگ، بسیاری از معابد از تقدس خارج شدند.

مثال:

After the war, many temples were deconsecrated.

معنی فارسی کلمه deconsecrated

: معنی deconsecrated به فارسی

بر خلاف تقدس، به طور رسمی اعلام شده که مکانی دیگر مقدس نیست.